پیش نوشت: این متن کمی قدیمی است و مربوط به پیش از توافقنامه ژنو می باشد. اما چون در این روزهای اخیر مصداق های بیشتری برای این متن را می توان یافت بهتر دیدم که بازنشر یابد.
منتشر شده درشماره 19 نشریه روشن(نشریه رسمی بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شهید شریف)
{
رئیس جمهور محترم ایران در دوره انتخابات میهمان دانشجویان و بسیج دانشجویی دانشگاه شریف بود. یکی از جملاتی که ایشان در این دیدار بازگو کردند بسیار مورد توجه واقع شد و در زمان مناظرات انتخاباتی هم به این جمله اشاره ای شد.
”از من پرسیدند که مذاکره با اروپا راحت تر است یا آمریکا؟ و من گفتم مذاکره با آمریکا، چون اروپاییها یک کدخدا و اربابی دارند که باید با او مذاکره کنند، بهتر است که ما قبل از آن با همین کدخدا مذاکره کنیم.“
از این عبارت و عباراتی مشابه میتوان دریافت که دولت تدبیر و امید سیاست خارجی ایران را در قالبی کلی تر تصویر کرده که همان ”حل مسئله با آمریکا“ هست. چرا که اگر بتوان با آمریکا مذاکره کرد و بازی برد-بردی بین ایران و آمریکا تعریف کرد، مسئله سیاست خارجه و شاید به تبع آن مشکلات اقتصاد داخلی مرتفع خواهد شد. مشکلاتی که از قبل تحریم ایران توسط کدخدا و رعیت این کدخدا بر اقتصاد ایران برآمده است.
در کنار حاکم شدن این طرز فکر در داخل کشور، در ایالات متحده نیز طیفی ظهور کرده که به دنبال گرفتن امتیاز از ایران به روشهای دیپلماتیک است. شاید به توان دو دلیل برای ظهور این طیف در آمریکا متصور شد. آنکه سیاست مداران آمریکایی میبینند که سیاستهای 30 ساله آمریکا علیه ایران جواب نداده است و هرچه زمان گذشته به تعداد سانتریفیوژهای ایران افزوده شده و در عین حال قدرت ایران در تغییر معادلات منطقه سیر صعودی داشته است، حال به این نتیجه رسیدهاند که باید به این سمت رفت که در سیاست آمریکا نسبت به ایران بازنگری شود؛ و یا شاید بتوان سیاستمداران آمریکایی را در چنین تصوری پنداشت که حضور آقای روحانی یک فرصت است برای کسب امتیاز چرا که دولت پیشین حاضر نبود امتیازی بدهد اما اکنون با مشاهده تغییر رویه دولتمردان ایرانی امیدوار به کسب امتیاز از ایران شدهاند.
به همین جهت پیش از سفر دکتر روحانی به مجمع عمومی سازمان ملل، فضا سازیهای رسانه ای و شایعاتی مبنی بر تعامل بین سران ایران و آمریکا در هر دو سو به شدت قوت گرفت. فضاسازیهایی که چندان هم بی اثر نبود و سران دو کشور را قانع به ارتباط گیری نمود. دیدار وزرای خارجه ایران و آمریکا و تماس تلفنی رؤسای جمهور دو کشور تابوهایی بود که با این فضاسازیها بسیار راحت تر شکسته شد.
با این تفاسیر، تدبیر دولت برای سیاست خارجی ایران متکی به الگویی است که توسعه در داخل را منوط به ایفای نقش سازنده در جامعه بین الملل و نظم جهانی (البته به تعریف آمریکایی آن) میداند. الگویی که پیشنهاد میکند برای ماندن و پیشرفت کردن باید قواعد حکمرانی خوب را در داخل و روابط بین الملل رعایت نمود. در واقع این یکی از معدود الگوهایی است که در دانشکدههای علوم انسانی به عنوان شیوه حکومت داری و علوم سیاست تدریس میشود.
مشکل آنجاست که در این الگو و بر اساس این تعاریف و در منظومه کنونی جهان، از اساس انقلاب اسلامی یک ”عنصر نامطلوب“و اهداف و راهبردهای آن، ”غیر سازنده“و ”تنشزا“تلقی میشود؛ بنابراین، آمریکا به عنوان کدخدای این دهکده جهانی خود را مجاز و بلکه دارای رسالت میداند که برای اصلاح این عنصر نامطلوب و هر عنصر دیگری که خارج از چهارچوبهای نظم جهانی با تعریف مصوب کدخدا است، مجازاتها و تدابیری را بکار گیرد که منجر به حذف آن عنصر از درون سیستم و یا تغییر رفتار او شود. البته دولت جمهوری اسلامی به آرمانها، اهداف و راهبردهای انقلاب اسلامی پایبند است و تأکید دارد که با حفظ اصول و عقب نشینی نکردن از آرمانها و راهبردهای اساسی و عبور نکردن از خط قرمزها، قصد مذاکره و حل مسئله با آمریکا را دارد.
البته مشاهده فضای سیاست خارجی ایران از پنجره ”مذاکره با آمریکا“شاید این را به ذهن متبادر نماید که ظرفیت سازیها و توسعه روابط با سایر کشورها از جمله کشورهای ضد امپریالیستی که الگوی اصلی تا به اینجای نظام اسلامی بوده است، کارآمد و مؤثر نبوده است و نخواهد بود. در صورتی که باید به خاطر داشت با همین ظرفیت سازیها بوده است که ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم و تأثیرگذار در منطقه و متغیری از معادلات جهانی قدرت و سیاست شناخته شده است.
اما همچنان در الگوی دولت تدبیر و امید برای حل مسائل سیاست خارجی ایران، گرهی نهفته هست. دولت با این الگو، آمریکا را به عنوان کدخدای غرب و اروپاییان میداند. شاید بد نباشد اندکی رخدادهای پس از سفر به نیویورک را با هم مرور کنیم تا ببینیم شاید کدخدا هم خانی داشته باشد.
· رئیسجمهور آمریکا پس از مذاکره تلفنی با رئیس جمهور ایران بلافاصله در نطق تلویزیونی خود تأکید کرد: در طول این روند ما با دوستان و همپیمانان خود در منطقه از جمله اسرائیل در تماس نزدیک خواهیم بود.
· رویترز به نقل از یک مسئول بلندپایه در دولت آمریکا خبرداد: آمریکا در خصوص گفتوگوی تلفنی که بین اوباما و روحانی انجام شد، با دولت اسرائیل در تماس بود.
· سوزان رایس مشاور امنیت ملی آمریکا (در گفتوگو با CNN) گفت: ما در این روند، در تماس و ارتباط مستقیم با همپیمانان اسرائیلی خود هستیم.
· دن شپیرو سفیر آمریکا در تلآویو اظهار داشت: اهداف آمریکا و اسرائیل درباره برنامه هستهای ایران مطابق هم است.
· جو بایدن معاون رئیسجمهور آمریکا تأکید کرد: اگر اسرائیل نبود ما باید اسرائیلی میساختیم تا حامی منافع ما در منطقه باشد. موضع اوباما در مورد اسرائیل تغییر نکرده است. حمایت آمریکا از امنیت اسرائیل تزلزلناپذیر است.
نقطه اوج این اظهار نظرها نیز در جریان سفر نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا و دیدار با اوباما بیان شد. رئیسجمهور آمریکا ضمن تأکید بر اینکه مفتخر است که در این اتاق بیشتر از هر یک از سران جهان از نتانیاهو استقبال کرده است، ادعا کرد: ”من و نتانیاهو بر این باوریم که تحریمها علیه ایران، آنها را در موقعیت مذاکره قرار داده است“و ”ما هیچ گزینهای اعم از گزینه نظامی را در ارتباط با ایران از روی میز خارج نکردهایم تا اطمینان حاصل کنیم که ایرانی با قابلیت تسلیحات هستهای منطقه را از ثبات خارج نکند و باعث تهدید آمریکا نشود.“
اگر الگو را همان الگوی کدخدا و رعیت بدانیم، شاید بهتر باشد رژیم صهیونیستی را خان این کدخدا بنامیم. نه تنها به دلیل هم موضع بودن آمریکا با سران این رژیم در رویدادهای اخیر بلکه شواهد دیگری میتوان آورد که آمریکا را در سیطره رژیم اشغالگر قدس به تصویر میکشد. تنها برای مثال میتوان به سیستم انتخابات آمریکا دقت کرد.
یکی از برنامههای همیشگی کاندیداهای ریاستجمهوری، سفر این کاندیداها به اسرائیل است؛ یعنی به کشوری که هزاران کیلومتر با آمریکا فاصله دارد و مردمش آمریکایی نیستند. هر کاندیدای ریاستجمهوری آمریکا باید به چنین سرزمین دوردستی مسافرت کند و با غیر آمریکاییها صحبت کند و این اتفاق در هر انتخابات تکرار میشود. سفر به اسرائیل برای این کاندیداها آنقدر مهم است که اگر موفقیتآمیز نباشد، نشانهیعدم پیروزی آنان در انتخابات است.
در کنفرانس سالانهی آیپک که یکی از لابیهای بزرگ اسرائیلی در آمریکا است، رئیسجمهور، معاونش و وزیر خارجهی آمریکا حتماً باید شرکت کنند. سناتورهای برجسته (نه هر سناتوری) شرکت میکنند. نمایندگان کنگره (باز نه هر نمایندهای) نیز باید با هماهنگی آیپک در این کنفرانس شرکت کنند؛ و در کل بررسی پدیده لابیها در انتخابات آمریکا بتواند دید بهتری نسبت به انتخابات آزاد و دموکراسی آمریکایی را نشان دهد.
تعبیر اخیر رهبر انقلاب از نسبت دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی در مراسم نظامی، یک تعبیر واقعبینانه و دقیق بود: ”ما دولت ایالات متحدهیآمریکا را دولتی غیرقابل اعتماد میدانیم؛ دولتی خودبرتربین، دولتی غیرمنطقی و عهدشکن، دولتی سخت در پنجهیتصرف و اقتدار شبکهیصهیونیسم بینالمللی که بهخاطر رعایت خواستهها و منافع نامشروع شبکهیصهیونیستی بینالمللی مجبورند با رژیم غاصب و جعلی اشغالکنندهیفلسطین مماشات کنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند؛ اسمش را میگذارند منافع آمریکا، در حالی که به کلی منافع ملی آمریکا با آنچه امروز اینها در حمایت از [آن] رژیم جعلی انجام میدهند، منافات دارد؛ از همهیدنیا دولت ایالات متحدهیآمریکا باج میگیرد و به رژیم جعلی صهیونیستی باج میدهد.“ با این تفسیر بهتر است از الگوی مذاکره با کدخدا دست بکشیم چرا که این کدخدا خود نیز خانی دارد. اگر
مذاکره ای صورت می گیرد باید در چارچوب نرمش قهرمانانه و برای آگاه سازی جامعه جهانی باشد.
}
برچسبها: سیاسیانتخابات92