مقاله نصب شده بنده بر روی پنل های دانشگاه صنعتی شریف

{

   امروز ما همه زندانی هستیم. زندانی در شهر، در آپارتمان ها، در دانشگاه ها وشاید در خوابگاه ها. موظف به برخورد با مسائلی تکراری و روزمره و عبور و مرور از مسیرهایی تکراری و پر ازدحام و شاید متشنج! زندانی هستیم که ناهار خود را در دانشگاه و شاید شام را در خوابگاه باشیم. شاید انتخاب های دیگری هم باشد اما فراتر از چند مورد نیست و هرگز آزادی را نخواهیم داشت. ما مجبوریم مطالعه کنیم، شاید از آن راضی باشیم ولی مجبوریم که این مطالعه را یا در ظرف مکانی مشخصی انجام دهیم.

تنها در ذهن هست که آزادیم به هرکجا و هر زمان برویم و هرطور که علاقه داریم روابط اجتماعی خود را رقم بزنیم. آرامش، سکوت و ثبات را شاید تنها در یک مکان تجربه میکنیم و آن مغز ما و ذهن ماست. جایی که در آن آینده را متفاوت از امروز میبینیم و خود را ایده آل تر و روابط اجتماعی مان را متعالی تر... ذهن مکانی است که از وضعیت موجود شاکی هستیم و شاید امیدوار به آینده ای بهتر.

در ذهن خود معتقد به مکاتبی هستیم و زندگی خود را دوست داریم بر آن بنا نهیم اما نمیتوانیم در جامعه  -که ما را در خود زندانی کرده و یا شاید ما خود را در آن زندانی کردیم- بروز دهیم. شاید از خودمان و اخلاقیاتمان و نوع برخورد و حتی چهره مان خوشمان نیایید ولی در ذهن خود را و خُلق مان را متفاوت میبینیم.

این تخیلات را نمیتوانیم در ذهن نگاه داریم. باید بابا لنگ درازی باشد که برایش نامه بنویسیم. باید تلاش کنیم تا این تخیلات را به بروز خارجی برسانیم. شاید نیاز باشد خود را تغییر دهیم یا که در کنار آن جامعه خود را! یا باید از این جامعه هجرت کرد و یا جامعه فعلی را حرکت داد- به هر حال نمیتوانیم نسبت به عقایدمان و انتظاراتمان بی تفاوت باشیم. اما واقعا هم کار سختی است تغییر دادن خود و یا سختتر از آن جامعه خود. به نوعی ما به خودمان و جامعه مان و روابط مان عادت کرده ایم و از قدیم گفته اند که ترک عادت موجب مرض است.

حالا که نه میتوانیم خود را و نه جامعه را تغییر دهیم و بایست انتظارات و عقاید و تخیلاتمان را بروز دهیم شاید بد نباشد که فضایی مجازی با جامعه ای مجازی بسازیم. و عقاید و افعالمان را برای بابا لنگ دراز مجازی اعتراف کنیم. دیگر میتوانیم در وبلاگ یا فیس بوک، خود ایده آل را برای همه اعتراف کنیم.

نمیخواهم منکر این شوم که فضای مجازی -که قسمتی از آن اینترنت هست- انواع دیگر کاربردها و نیاز ها هست که انسان ها را به سوی خود می کشاند.حتی برای برخی فضای مجازی شغل و منبع درآمد هست- اما باید قبول کرد امروزه بخش اعظمی از روابط در فضای مجازی برای برطرف کردن نیازهایی است واقعی که نمی توانیم آنها را در فضای حقیقی محقق کنیم. در واقع مراجعه به فضای مجازی یک نیاز نیست بلکه پاسخی به یکسری نیاز هاست.

نیازهایی همچون دوست داشته شدن، دوست داشتن، احساس مفید بودن، احساس قدرت و نفوذ، احساس تکیه گاه بودن، مورد اطمینان واقع شدن، احساس مدیر بودن، احساس علقه و عشق وبسیاری دیگر از نیازهای عاطفی و اجتماعی. به طور کلی این ها نیاز های اساسی یک انسان هستند و اگر از راه صحیح و اصلی خود تأمین نشوند از راه های جنبی برای برآورده آمدن آنها استفاده خواهد شد. مثلا در فضای مجازی، یا گروه های دوستی کوچک و چند نفره برای مدت زمانی نه چندان طولانی، و دیگر راه ها.بد نیست به بررسی اجمالی آسیب های این راههای فرعی بپردازیم.

مسئله زمان و مکان: در فضای مجازی میتوان گفت تا حدود خوبی زمان و مکان بی تعریف میشوند. شما در هر لحظه از زمان و مکان با مخاطبانتان در ارتباط هستید. اگر چه در بیشتر مواقع این یک حسن برای فضای مجازی است ولی وقتی وارد حوزه های روابط اجتماعی میشویم این دیگر یک حسن نیست چرا که پیش می آید که، در فضای حقیقی زمان خواب یا مطالعه رسیده ولی برای حفظ ارتباطات مجازی، خواب یا مطالعه را به کنار میگذاریم. یا زمانی که در کنار خانواده حقیقی خود هستیم و می بایست روابط اجتماعی حقیقی را شکل داد و تقویت کرد، میبینیم که بیشتر از در کنار خانواده بودن، در فضای مجازی به سر برده میشود و رفته رفته باعث اعتراض خانواده نسبت به این موضوع میگردد.

مسئله مجازی بودن: همانطور که گفتیم اشخاص در فضای مجازی با خودِ ایده آل وارد می شوند و خودِ حقیقی را کناری میگذارند. یعنی افراد در این فضا هم ، مجازی هستند و در واقع چنین کسانی با چنین شخصیتی وجود ندارند و این سبب دور شدن فرد از محیط اجتماعی حقیقی می گردد. فرد گرایی و انزوا و بیشتر فرو رفتن در فضای مجازی از نتایج این آسیب است. چرا که فرد در برخورد های حقیقی این ایده آل بودن را در روابط مشاهده نمی کند و از جامعه بیشتر خرده میگیرد و آن را برنمی‌تابد. ایده آل هایش را در فضای مجازی پر رنگ تر میبیند و بیشتر به آن می پردازد. دیده شده که زمانی که این روابط اجتماعی مجازی، به سمت نمود بیرونی میروند، گسسته می شوند و افراد نمی توانند در فضای حقیقی همان دوستان مجازی خود را قبول کنند.

مسئله زندان: در ابتدای متن گفتم که ما زندانی هستیم و برای فرار از این زندان به ذهن و پس از آن به فضای مجازی پناه میبریم. اما اندکی از حضور در فضای مجازی نمیگذرد که همین پناهگاه می شود زندانی برای فرد. چرا که فرد می بایست برای حفظ روابط اجتماعی شروع کند به راضی نگاه داشتن مخاطبان خود و از این بابت است که حرف هایی می زند که حرف های خودش نیست و یا تظاهر می کند به مواردی که نه تنها خودش نیستند بلکه خود ایده آل او هم نیست ولی ماندن در این فضا و حفظ این روابط اجتماعی عاطفی مجازی مستلزم این تظاهرات است. این ها ضربات مهلکی بر شخصیت فرد وارد میکنند که غیر قابل جبران هستند.

مسئله اتلاف زمان: مقدار زیادی از زمان حضور در فضای مجازی، زمان اتلافی است. بیش از نیمی از زمان گذرانده شده در اینترنت تنها برای تأمین نیازهای کاربری اینترنت، مثل بروز رسانی، یافتن سایت های جدید، مدیریت دانلود، راهنمای استفاده از فضای مجازی و نرم افزارها و.. و یا صرف وقت در بازی های آنلاین و رجوع به صفحات طنز و خبر به صورت مفرط هستند. نباید فضای مجازی را مکان تفریح و خوشگذرانی خود بدانیم. در مواقعی هم دیده شده که افرادی که در فضای حقیقی ساعات زیادی در کنار هم هستند، در فضای مجازی به این ارتباطات ادامه میدهند در حالی که این زمان مصرفیِ دوباره ، غالبا اتلافی است و می توان در زمان ارتباط حقیقی تمام نکات مورد نظرِ یک ارتباط را تحقق بخشید.

مسئله امنیت: میدانیم که به دلیل سطح بالای نفوذ فضای مجازی در خانه ها، خانواده ها و جامعه ،امنیت یکی از مشکلات اساسی در استفاده از فضای مجازی است. انتشار عکس ها و بیان خاطرات در شبکه های اجتماعی شاید در نگاه اول اشتراک لحظات شاد با دوستان است اما باید همیشه به خاطر داشت که همیشه افرادی هستند که میتوانند از آنها سوء استفاده کنند. همچنین می توان با یک هک بسیار ساده در حین استفاده از چت روم ها شبکه های اجتماعی به ابزارهای جانبی سیستم از جمله وب کم و میکروفن سیستم دسترسی پیدا کرد و در حالی که شما فکر میکنید آنها خاموش اند، در حال انتقالِ داده به مقصدی مورد نظر هستند. امروزه یکی از گستردهترین معضلات مشکلات در فضای مجازی همین مسئله امنیت است.

مسئله اعتیاد: شاید اعتیاد به اینترنت در جامعه دانشگاهی ما رواج نداشته باشد اما بد نیست چند نشانه از آن را بیان کنیم. احساس بی قراری و بد خلقی در زمان خروج از فضای مجازی، استفاده از فضای مجازی برای فرار از مشکلات، حس ناامیدی و یأس، اضطراب، گناهو افسردگی، دروغ گفتن به خانواده و دوستان درباره وسعت رجوع به فضای مجازی و کتمان واقعیت و نشانه هایی دیگر که فرصت نیست همه آنها را اینجا بیان کنیم. بد نیست بدانیم اعتیادهای جانبی در فضای مجازی هم وجود دارد. برای مثال اعتیاد به: موسیقی، برنامه نویسی کامپیوتری، بازی های کامپیوتری، معاملات آنلاین و دیگر مواردی که در این زمینه می توان نامبرد.

در انتها می بایست گفت با توجه به آسیب های موجود در فضای مجازی و لزوم پاسخ به نیازهای متفاوت هر فرد، می بایست در کنار کنترل استفاده از فضای مجازی و مدیریت و برنامه ریزی برای آن میبایست در خود و جامعه پیرامونی خود در این مورد تغییراتی حاصل کنیم. ما نمی بایست فرار از زندان به زندان کنیم بلکه باید با تغییر خود و جامعه و روابط پیرامونی، این زنجیر ها و زندان ها را از خود دور کنیم.

اگر خود را مهربان برای خود میدانیم و بنابر خواسته هایمان سبکی از زندگی را برمیگزینیم بد نیست بدانیم خدا بر ما مهربانتر و آگاه تر است و سبکی از زندگی که او برای ما برگزیده بهتر است پس بهتر است از سبک زندگی شخصی به سبک زندگی الهی حرکت کنیم.

}



برچسب‌ها: سبک زندگی